از میدان امام خمینی با کمی قدم زدن وارد خیابان شریعتی میشوید، خیابانی قدیمی و اصیل با بناهای تاریخی چون خانه قاجاری، حوزه علمیه و خانههایی با بالکنهایی به قدمت پهلوی. مقبره استرومردخای نیز در این خیابان قرار دارد درست روبروی حوزه علمیه زنگنه و داخل کوچهای نه چندان فراخ. این منطقه سالها پیش، منطقه یهودینشین بود و اطراف آرامگاه نیز آرامستان یهودیان بوده است. زمان ناصرالدین شاه قاجار بخشی از قبرستان توسط ملاکی بزرگ تصرف شد که بنا به فرمان ناصرالدین شاه قبرستان به مکانی دیگر منتقل شد و سالها بعد یعنی زمان پهلوی اول بخشی از این آرامستان و محوطه آرامگاه در تعریض جاده از بین رفت.
از در فلزی نه چندان قدیمی و با پیمودن چند پله وارد حیاط بزرگی میشوید، اینجا حیاط مقبره است. ساختمان مقبره با پلان مربعِ آجری و گنبد و در سنگیِ سنگین نمایان میشود. در واقع قدیمها قفل این در از داخل بود و هیچ وجود خارجی نداشت، با عبور کلید از سوراخ در، قفل باز و بسته میشد. بعدها در سال 1980 طی مرمتی که انجام دادند تغییرات زیادی در بنا انجام شد که تغییر قفل به قفل فلزی یکی از این تغییرات بود.
نما و سبک معماری این بنا به دوره اسلامی ایرانی میرسد و دیدن گنبد، این سبک معماری را در ذهن زنده میکند. بنا به گفته راهنمای بنا، قدمت قسمت پائین تا بخش گنبد به 2500 سال میرسد اما گنبد را در قرن هشتم بر روی ویرانههایی از قرون گذشته ساختند که 700 سال قدمت دارد. برای وارد شدن به فضای مقبره باید خم شد و از درِ یکپارچه سنگی عبور کرد. بعد از عبور از تالار به یک اتاق تو درتو میرسید که دو مقبره در آن وجود دارد. قبر جنوبی مربوط به ملکه خشایارشاه یعنی استر است که صندوقی منبتکاریشده و قدیمیتری نسبت به قبر دیگر دارد.
قبر دیگری که صندوق منبت کاریاش به سال 1300 میرسد وجنس آن از چوب آبنوس است آرامگاه عموی استر –مُردخای- است. منبتکاری آرامگاه مردخای را عنایت الله ابن حضرت قلی تویسرکانی از منبتکاران به نام ساخته است. علاوه بر جملات عبری که بر دیوار نزدیک این دو آرامگاه وجود دارد بر صندوق استر این جملات به عبری حک شده است “امر کرد به ساختن این صندوق، بانوی عفیفه صادقه، جمال الدوله یوحرقیا و جمال الدوله یشوعا و یشعل، که هر سه نفر برادر خانم جمال ستام هستند.” بر روی مقبرهها پارچههایی کشیده شده است که همه نذر یهودیان برای این زیارتگاه است. در اتاقِ کناریِ اتاق مقبرهها در دو طرف صندلی چیده شده است با میزهایی در وسط که در واقع محل برگزاری مراسم دعا و ثنا است.
یهودیان معتقدند که نسب استر و مردخای با 15 واسطه به حضرت یعقوب(ع) میرسد از اینجهت این آرامگاه پس از بیت المقدس دومین زیارتگاه یهودیان ایران و جهان است. در کتابهایی چون “استر” و “عهد عتیق” روایت استر و مردخای اینگونه آمده است: خشایارشاه در جشنی که در شوش برگزار میشود از ملکهاش «وشتی» میخواهد در جشن شرکت کند، ملکه از رفتن به جشن سرباز میزند، خشایارشاه وی را طرد کرده و به دنبال ملکهای زیبا میگردد. مردخای که یهودی بود و از اورشلیم جلای وطن کرده دخترعمویی داشت به نام هَدَسه که به استر نیز معروف بود. استر را مردخای بزرگ کرد و به دربار برد و به وی عنوان ملکه را داد. مردخای دو توطئه علیه شاه را کشف کرد در نتیجه به شاه نزدیکتر شد. این مرد حسادت هامان از نزدیکان خشایارشاه را برانگیخت، همین امر باعث میشود هامان دستور قتل عام یهودیان را بدهد، استر متوجه میشود و با نفوذی که نزد خشایارشاه داشت از این کار جلوگیری میکند و یهودیان را از یک قتل عام بزرگ نجات میدهد از آن زمان به بعد یهودیان این روز را که 15 آذرا یعنی اواخر اسفند و اوایل فروردین است را بزرگ میدارند و جشن میگیرند و سعی میکنند در مقبره استر و مردخای جمع شوند.
عده ای این روایت را قبول ندارند و معتقدند که استر همان الهه ایشتر و مردخای همان مردوک خدای بابل است و هامان همان هومبان خدای ایلامی که پیوسته با این دو در جنگ یود و این مکان محل پرستش این دو الهه – ایشتر و مردوک- بوده است.