اینجانب که از سال 1975 با ایران ایر از رم به تهران رفت و آ مد دارم . در تاریخ 15 فوریه هنگام برگشت در قسمت تحویل چمدان خانم کارمند جوانی بود که بدون مکث با همکاران مرد خود که پنج نفر بودند صحبت و سعی بر آن داشت که مرکز توجه آنان ( مگا لو مانی و اگو سنتر یعنی خود بزرگ بینی و حود مرکز بینی ) باشد .هنگامی نوبت اینجانب رسید وقتی .چمدانهایم روی باسکول گذاشتم با یک حالت نیمه مسخره میگوید : این چمدان کوچک را بجای بردن به هواپیما اینجا می خواهی قالب کنی . حوب بگو ببینم جایت را در دو صندلی کنار پنچره می خواهی یا چهار صندلی وسط ؟ گفتم وسط .هنگامیکه به سالن قبل از پرواز رفتم وای خدا بازهم سروکله وی پیدا و همان رفتار و حتی بدتر و قلدر مآبانه. بنا به تجربه شغلی از چهره مردان کارمند مشخص بود که از رفتار وی ناراحت هستند ولی وانمود به عکس آن مینمایند .هنوز دالان فلزی مصنو عی به هواپیما وصل نشده عده ایی را فرستاد که حدود یک ربع در زمین و هوا نیمه معلق و ما بقیه در سالن مانند درخت چنار حضرت امام زاده صالح در یک نقطه حدود یک ربع ایستاده . در داخل هوا پیما دنبال جایم در صندی های وسط می گشتم ولی کنار پنجره بود و تعجب نکردم از اینکه این شخص از «دگر آ زاری » هم رنج میبرد .و خدا خدا میکردم که مبادا با خلبان و کمک خلبان بر خوردی و باعث استرس آ نها شده باشد .و اگر بنا باشد این خانم محترم حوشحالی یک ماهه ما را جهت دیدن اقوام و وطن از دماغما ن بیرون بکشد همان بهتر که با دیگر شرکت های هواپیمایی خارجی مسافرت ولو آنکه مستقیم نبوده و برای رسیدن به تهران کره زمین را دور بزند . والسلام